معنی فارسی befleck

B1

لکه‌دار کردن یا آغشته کردن به مواد رنگی یا غیره.

To stain or mark, especially with a color or substance

example
معنی(example):

او مواظب بود که لباس جدیدش لکه‌دار نشود.

مثال:

She was careful not to befleck her new dress.

معنی(example):

او اهمیتی نمی‌داد اگر حین رنگ‌آمیزی پیراهنش لکه‌دار شود.

مثال:

He didn't mind if he would befleck his shirt while painting.

معنی فارسی کلمه befleck

: معنی befleck به فارسی

لکه‌دار کردن یا آغشته کردن به مواد رنگی یا غیره.