معنی فارسی beflecks

B1

نسخه جمع و مفرد از فعل لکه‌دار کردن، معمولاً در کاربردهای غیررسمی.

Third person singular form of befleck; to stain or mark repeatedly

example
معنی(example):

این گربه اغلب فرش را با کثیفی لکه‌دار می‌کند.

مثال:

The cat often beflecks the carpet with dirt.

معنی(example):

او همیشه هنگام نوشتن بی‌دقت، روی کاغذهایش لکه می‌اندازد.

مثال:

He always beflecks his papers when he writes carelessly.

معنی فارسی کلمه beflecks

: معنی beflecks به فارسی

نسخه جمع و مفرد از فعل لکه‌دار کردن، معمولاً در کاربردهای غیررسمی.