معنی فارسی beflum

B1

سکوت کردن یا کم کردن صدا.

To quiet down or reduce noise.

example
معنی(example):

در روزهای قدیم، آن‌ها سر و صدا را کم می‌کردند تا اتاق آرام شود.

مثال:

In the old days, they would beflum the noise to calm the room.

معنی(example):

معلم سعی کرد تا قبل از امتحان دانش‌آموزان را آرام کند.

مثال:

The teacher tried to beflum the students before the test.

معنی فارسی کلمه beflum

: معنی beflum به فارسی

سکوت کردن یا کم کردن صدا.