معنی فارسی befrocked
B1به معنای پوشاندن لباس خاص، معمولاً در شرایط رسمی یا سنتی.
Worn in a frock, typically for formal or ceremonial occasions.
- VERB
example
معنی(example):
کودکان برای مراسم سنتی لباس خاصی پوشیده بودند.
مثال:
The children were befrocked for the traditional ceremony.
معنی(example):
بازیگر در یک لباس زیبا در جوایز به طرز قابل توجهی لباس پوشیده بود.
مثال:
The actor appeared befrocked in a stunning gown at the awards.
معنی فارسی کلمه befrocked
:
به معنای پوشاندن لباس خاص، معمولاً در شرایط رسمی یا سنتی.