معنی فارسی begartered
B1نوجوانان و افراد بزرگسال که در وضعیتی مشابه بگاری کار میکنند و از حقوق آنها محافظت نمیشود.
Individuals, often youths, working in similar conditions to begari, lacking protection of their rights.
- NOUN
example
معنی(example):
وضعیت بگارترد بسیاری از کارگران منجر به مشکلات اجتماعی میشود.
مثال:
The begartered status of many workers leads to social issues.
معنی(example):
سازمانها در حال مبارزه با شیوههای بگارترد هستند.
مثال:
Organizations are fighting against begartered practices.
معنی فارسی کلمه begartered
:
نوجوانان و افراد بزرگسال که در وضعیتی مشابه بگاری کار میکنند و از حقوق آنها محافظت نمیشود.