معنی فارسی beggary

B1 /ˈbɛɡəɹi/

وضعیتی که در آن فرد به دلیل فقر و نیاز مالی مجبور به درخواست کمک از دیگران می‌شود.

The practice of begging for money or food due to financial need.

noun
معنی(noun):

The state of a beggar; indigence, extreme poverty.

معنی(noun):

The fact or action of begging.

معنی(noun):

Beggarly appearance.

adjective
معنی(adjective):

Beggarly

example
معنی(example):

گدایی یک مشکل جدی در بسیاری از شهرهای جهان است.

مثال:

Beggary is a serious issue in many cities around the world.

معنی(example):

برنامه‌هایی برای کاهش گدایی و حمایت از نیازمندان راه‌اندازی شد.

مثال:

Programs were launched to reduce beggary and support those in need.

معنی فارسی کلمه beggary

: معنی beggary به فارسی

وضعیتی که در آن فرد به دلیل فقر و نیاز مالی مجبور به درخواست کمک از دیگران می‌شود.