معنی فارسی beginner's luck

B1

شانس خوب یا موفقیت غیرمنتظره‌ای که اغلب برای افراد تازه‌کار ممکن است پیش بیاید.

The idea that a novice may have unexpected success in a new endeavor.

noun
معنی(noun):

Good luck supposedly enjoyed during a beginner's first attempt.

example
معنی(example):

او در اولین تلاشش بازی را برد؛ این شانس مبتدی بود.

مثال:

She won the game on her first try; it was beginner's luck.

معنی(example):

بسیاری بر این باورند که شانس مبتدی واقعی است.

مثال:

Many believe that beginner's luck is real.

معنی فارسی کلمه beginner's luck

:

شانس خوب یا موفقیت غیرمنتظره‌ای که اغلب برای افراد تازه‌کار ممکن است پیش بیاید.