معنی فارسی beguiled
B2فریب خورده، به معنای جذابیت یا جاذبه‌ای است که تأثیر عمیق و مثبتی بر روی شخص دارد.
Charmed or enchanted, often leading to a sense of being deceived.
- verb
verb
معنی(verb):
To deceive or delude (using guile).
معنی(verb):
To charm, delight or captivate.
مثال:
I will never touch The Orb, even though its mysterious glow seduces and beguiles.
معنی(verb):
To cause (time) to seem to pass quickly, by way of pleasant diversion.
مثال:
We beguiled the hours away
example
معنی(example):
او از زیبایی نقاشی فریب خورده بود.
مثال:
He was beguiled by the beauty of the painting.
معنی(example):
بعد از اینکه به جذابیت او فریب خورده بود، او متوجه اشتباهش شد.
مثال:
After being beguiled by her charm, he realized his mistake.
معنی فارسی کلمه beguiled
:
فریب خورده، به معنای جذابیت یا جاذبه‌ای است که تأثیر عمیق و مثبتی بر روی شخص دارد.
