معنی فارسی beheads
B2سر بریدن، عمل جدا کردن سر فردی از بدن او، معمولاً به عنوان مجازاتی شدید یا اقدام جنگی انجام میشود.
To cut off the head of someone as a form of execution or punishment.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove the head of; to cut someone's head off.
example
معنی(example):
سلطان خائنین را به عنوان مجازات سر میبرد.
مثال:
The king beheads traitors as a punishment.
معنی(example):
در تاریخ، سر بریدن یک روش رایج اعدام بود.
مثال:
In history, beheading was a common method of execution.
معنی فارسی کلمه beheads
:
سر بریدن، عمل جدا کردن سر فردی از بدن او، معمولاً به عنوان مجازاتی شدید یا اقدام جنگی انجام میشود.