معنی فارسی beheld
B1 /bɪˈhɛld/گذشته از 'behold' و به معنای دیدن یا تماشا کردن چیزی در زمان گذشته.
The past tense of behold; to have seen or observed something.
- verb
verb
معنی(verb):
To see or look at, esp. appreciatively; to descry, look upon.
معنی(verb):
To look.
معنی(verb):
To contemplate.
example
معنی(example):
او برای اولین بار به تابلو نگاه کرد و شگفت‌زده شد.
مثال:
She beheld the painting for the first time and was amazed.
معنی(example):
او ویرانه‌های باستانی را دید و حس تاریخ را احساس کرد.
مثال:
He beheld the ancient ruins and felt a sense of history.
معنی فارسی کلمه beheld
:
گذشته از 'behold' و به معنای دیدن یا تماشا کردن چیزی در زمان گذشته.
