معنی فارسی behind line

B1

در موقعیتی که در آن نباید جلو بروید و باید در یک ردیف بایستید.

In a position that is behind a designated line.

example
معنی(example):

مشتریان در پشت خط منتظر بودند.

مثال:

The customers were waiting behind the line.

معنی(example):

شما باید پشت خط برای سوار شدن به هواپیما بایستید.

مثال:

You must stand behind the line to board the plane.

معنی فارسی کلمه behind line

: معنی behind line به فارسی

در موقعیتی که در آن نباید جلو بروید و باید در یک ردیف بایستید.