معنی فارسی behind the times

B1

از نظر مد یا افکار، با پیشرفت‌های روز فاصله داشتن.

Not keeping up with current trends or developments.

example
معنی(example):

نظرات او درباره فناوری نسبت به زمان خودش بسیار عقب است.

مثال:

His views on technology are quite behind the times.

معنی(example):

مدل لباسی که در کمد او وجود دارد به نظر می‌رسد که عقب‌مانده از زمان است.

مثال:

The fashion in her wardrobe seems to be behind the times.

معنی فارسی کلمه behind the times

: معنی behind the times به فارسی

از نظر مد یا افکار، با پیشرفت‌های روز فاصله داشتن.