معنی فارسی behooved

B1

بهتر است، مناسب و لازم است؛ به معنای این است که در گذشته شخصی باید احتیاط می‌کرده است.

To be necessary or proper for someone.

verb
معنی(verb):

To befit, to suit.

معنی(verb):

To be necessary for (someone).

معنی(verb):

To be in the best interest of; to benefit.

معنی(verb):

To be needful, meet or becoming.

example
معنی(example):

همیشه بر او لازم بود که در مورد پول خود محتاط باشد.

مثال:

It had always behooved her to be careful with her money.

معنی(example):

او متوجه شد که لازم بود به نصیحت گوش دهد.

مثال:

He realized it had behooved him to listen to the advice.

معنی فارسی کلمه behooved

: معنی behooved به فارسی

بهتر است، مناسب و لازم است؛ به معنای این است که در گذشته شخصی باید احتیاط می‌کرده است.