معنی فارسی bein

B2

در این زمینه به حس وجود و بودن اشاره دارد.

A reference to the state of being or existence, often associated with perception and experience.

example
معنی(example):

من می‌توانم حس بودن موسیقی را در حین گوش دادن احساس کنم.

مثال:

I can feel the bein of the music as I listen.

معنی(example):

بودن این تجربه را حتی لذت‌بخش‌تر می‌کند.

مثال:

The bein makes the experience even more enjoyable.

معنی فارسی کلمه bein

: معنی bein به فارسی

در این زمینه به حس وجود و بودن اشاره دارد.