معنی فارسی bekissing
B1عمل بوسیدن، نشاندهنده عشق و عاطفه، به ویژه در مواقع صمیمی.
The act of kissing, typically involving affection or love.
- VERB
example
معنی(example):
این زوج زیر ستارهها در حال بوسیدن بودند.
مثال:
The couple was bekissing under the stars.
معنی(example):
او از بوسیدن تولهسگ کوچک خود لذت میبرد.
مثال:
She enjoys bekissing her little puppy.
معنی فارسی کلمه bekissing
:
عمل بوسیدن، نشاندهنده عشق و عاطفه، به ویژه در مواقع صمیمی.