معنی فارسی beleaped
B1در یک وضعیت جدید یا نا آشنا قرار گرفتن به طور ناگهانی.
To have jumped into a new or unfamiliar situation suddenly.
- VERB
example
معنی(example):
او به تازگی به یک رابطه جدید پرداخت.
مثال:
He has beleaped into a new relationship recently.
معنی(example):
آنها تابستان گذشته به ماجراجوییهای جدید پرداختند.
مثال:
They beleaped into new adventures last summer.
معنی فارسی کلمه beleaped
:
در یک وضعیت جدید یا نا آشنا قرار گرفتن به طور ناگهانی.