معنی فارسی belimousined
B1به معنای سفر یا ورود با یک لیموزین، به نوعی از حمل و نقل مجلل اشاره دارد.
To travel or arrive in a limousine, often implying luxury or status.
- OTHER
example
معنی(example):
هنرمند در رویداد با لیموزین وارد شد.
مثال:
The celebrity arrived at the event belimousined.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند برای تجربهای لوکس با لیموزین به عروسی بروند.
مثال:
They decided to travel to the wedding belimousined for a luxurious experience.
معنی فارسی کلمه belimousined
:
به معنای سفر یا ورود با یک لیموزین، به نوعی از حمل و نقل مجلل اشاره دارد.