معنی فارسی belitter
B2کمارزش کردن یا تحقیر کردن نظرات یا آرزوهای دیگران.
To belittle or demean the opinions or aspirations of others.
- VERB
example
معنی(example):
اظهار نظرهای او تمایل داشت تا نظرات دیگران را کمارزش کند.
مثال:
His remarks tended to belitter the opinions of others.
معنی(example):
کمارزش کردن رویاهای کسی عادلانه نیست.
مثال:
It’s not fair to belitter someone’s dreams.
معنی فارسی کلمه belitter
:
کمارزش کردن یا تحقیر کردن نظرات یا آرزوهای دیگران.