معنی فارسی bellwether
B2 /ˈbɛlwɛðɚ/پیشگام، به عنوان یک رهبری یا معیاری است که می‌تواند نشانه‌ای از تغییرات آینده باشد.
An indicator or predictor of future trends, often used in business and economics.
- noun
noun
معنی(noun):
The leading sheep of a flock, having a bell hung round its neck.
معنی(noun):
Anything that indicates future trends.
معنی(noun):
A stock or bond that is widely believed to be an indicator of the overall market's condition.
example
معنی(example):
این شرکت یک پیشگام در صنعت فناوری است و غالبا الگوهای جدید را تعیین می‌کند.
مثال:
The company is a bellwether in the tech industry, often setting trends.
معنی(example):
در بازارها، یک سهام پیشگام می‌تواند جهت‌گیری کلی روندها را نشان دهد.
مثال:
In markets, a bellwether stock can indicate the direction of overall trends.
معنی فارسی کلمه bellwether
:
پیشگام، به عنوان یک رهبری یا معیاری است که می‌تواند نشانه‌ای از تغییرات آینده باشد.
