معنی فارسی belly-flopped

B1

شکمی به آب یا سطح دیگر افتادن، به ویژه در مکالمات غیررسمی.

To fall onto one's stomach, especially when diving into water.

example
معنی(example):

او از شیرجه بلند به حالت شکم فرود آمد.

مثال:

She belly-flopped from the high dive.

معنی(example):

کودک به حالت شکم به استخر کودکانه فرود آمد.

مثال:

The kid belly-flopped into the kiddie pool.

معنی فارسی کلمه belly-flopped

: معنی belly-flopped به فارسی

شکمی به آب یا سطح دیگر افتادن، به ویژه در مکالمات غیررسمی.