معنی فارسی belt down
B1محکم کردن یا بستن اشیاء برای جلوگیری از حرکت یا سقوط آنها در حین جابجایی.
To securely fasten or strap something down to prevent it from moving or falling.
- VERB
example
معنی(example):
مطمئن شو که بار را قبل از سفر محکم ببندی.
مثال:
Make sure to belt down the cargo before the trip.
معنی(example):
آنها تجهیزات را برای اطمینان از ایمنی در حین حمل و نقل محکم میبندند.
مثال:
They will belt down the equipment to ensure safety during transport.
معنی فارسی کلمه belt down
:
محکم کردن یا بستن اشیاء برای جلوگیری از حرکت یا سقوط آنها در حین جابجایی.