معنی فارسی bem

B1

احساس یا تأثیر عاطفی یک وضعیت یا رویداد.

An emotional impact or effect of a situation or event.

example
معنی(example):

تأثیر اوضاع دشوار بود که نادیده گرفته شود.

مثال:

The bem of the situation was hard to ignore.

معنی(example):

او هنگام وارد شدن به اتاقی پر از غریبه‌ها احساس تأثیر می‌کرد.

مثال:

He felt a bem as he entered the room full of strangers.

معنی فارسی کلمه bem

: معنی bem به فارسی

احساس یا تأثیر عاطفی یک وضعیت یا رویداد.