معنی فارسی bemoil

B1

تاسف خوریدن، به طور مداوم به علت وضعیت دشوار یا ناامیدکننده خود ابراز ناراحتی کردن.

To express sorrow or distress over a situation.

example
معنی(example):

شما نباید بر وضعیت خود تاسف بخورید؛ همیشه می‌تواند بهتر شود.

مثال:

You shouldn't bemoil your situation; things can always improve.

معنی(example):

او هر بار که باران می‌بارد، دوست دارد از وضعیت جوی شکایت کند.

مثال:

He likes to bemoil the weather every time it rains.

معنی فارسی کلمه bemoil

: معنی bemoil به فارسی

تاسف خوریدن، به طور مداوم به علت وضعیت دشوار یا ناامیدکننده خود ابراز ناراحتی کردن.