معنی فارسی bemusements
B1سرگرمیها، فعالیتها یا چیزهایی که باعث شگفتی یا سرگرمی میشوند.
Things that amuse or entertain.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being bemused.
example
معنی(example):
سرگرمیهای کودکان تمام روز آنها را سرگرم نگه داشت.
مثال:
The children's bemusements kept them entertained all day.
معنی(example):
سرگرمیهای او شامل معماها و بازیها بود.
مثال:
Her bemusements included puzzles and games.
معنی فارسی کلمه bemusements
:
سرگرمیها، فعالیتها یا چیزهایی که باعث شگفتی یا سرگرمی میشوند.