معنی فارسی benchmen
B1فردهایی که در زمینه ساخت یا تعمیر نیمکت تخصص دارند، مجموعاً به عنوان گروهی شناخته میشوند.
Individuals who specialize in building or maintaining benches.
- NOUN
example
معنی(example):
مردان نیمکتساز در کمیته به تنظیم چیدمان نشستن کمک کردند.
مثال:
The benchmen on the committee helped organize the seating arrangement.
معنی(example):
مردان نیمکتساز هنرمندان ماهری بودند که مبلمان زیبایی میساختند.
مثال:
The benchmen were skilled artisans who crafted beautiful furniture.
معنی فارسی کلمه benchmen
:
فردهایی که در زمینه ساخت یا تعمیر نیمکت تخصص دارند، مجموعاً به عنوان گروهی شناخته میشوند.