معنی فارسی bendable

A2

قابلیت خم شدن، به معنای توانایی یک شیء برای تغییر شکل بدون شکستن.

Capable of being bent; not rigid.

example
معنی(example):

این ماده قابل خم شدن است و کار با آن آسان است.

مثال:

This material is bendable, which makes it easy to work with.

معنی(example):

اقلام قابل خم شدن معمولاً به دلیل انعطاف‌پذیری‌شان در طراحی ترجیح داده می‌شوند.

مثال:

Bendable items are often preferred in design for their flexibility.

معنی فارسی کلمه bendable

: معنی bendable به فارسی

قابلیت خم شدن، به معنای توانایی یک شیء برای تغییر شکل بدون شکستن.