معنی فارسی benedictine

B1

راهب و راهبه‌ای که به روال مذهبی سنت بنیدیکت پایبند است.

A member of the monastic religious order following the rule of St. Benedict.

example
معنی(example):

راهبان بندیکتینی یک زندگی پر از دعا و کار دارند.

مثال:

Benedictine monks live a life of prayer and work.

معنی(example):

دستة بندیکتینی بر زندگی اجتماعی تأکید می‌کند.

مثال:

The benedictine order emphasizes community living.

معنی فارسی کلمه benedictine

: معنی benedictine به فارسی

راهب و راهبه‌ای که به روال مذهبی سنت بنیدیکت پایبند است.