معنی فارسی benefactress
B2زنی که کمک یا هدیه‌ای برای بهبود زندگی دیگران می‌دهد.
A woman who provides financial support or donations for a charitable purpose.
- noun
noun
معنی(noun):
A female benefactor.
example
معنی(example):
او با اهدای مبلغ زیادی به یتیم‌خانه، یک نیکوکار شد.
مثال:
She became a benefactress when she donated a large sum to the orphanage.
معنی(example):
به عنوان یک نیکوکار، کمک‌های او برای نوسازی تئاتر حیاتی بود.
مثال:
As a benefactress, her contributions were crucial to the theater's renovations.
معنی فارسی کلمه benefactress
:
زنی که کمک یا هدیه‌ای برای بهبود زندگی دیگران می‌دهد.
