معنی فارسی benthamite

B2

بنتامایی، کسی که به فلسفه یا نظریه‌های جریک بنتام، متفکر و فیلسوف انگلیسی، اعتقاد دارد که بر اصول سودگرایی تأکید می‌کند.

A follower of the philosophy of Jeremy Bentham which advocates for the greatest good for the greatest number.

example
معنی(example):

یک بنتامایی به اصول کاربردگرا معتقد است.

مثال:

A Benthamite believes in utilitarian principles.

معنی(example):

فلسفه بنتامایی بر بیشترین شادی برای بیشترین تعداد تأکید می‌کند.

مثال:

The Benthamite philosophy emphasizes the greatest happiness for the greatest number.

معنی فارسی کلمه benthamite

: معنی benthamite به فارسی

بنتامایی، کسی که به فلسفه یا نظریه‌های جریک بنتام، متفکر و فیلسوف انگلیسی، اعتقاد دارد که بر اصول سودگرایی تأکید می‌کند.