معنی فارسی benzylic
B2بنزیلیک به موقعیتی در ساختار شیمیایی اطلاق میشود که در آن گروههای جانبی به کربنهای متصل به یک حلقه بنزنی وصل میشوند.
Referring to a carbon atom connected to a benzene ring, often influencing chemical behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موقعیت بنزیلیک میتواند تأثیر زیادی بر واکنشپذیری داشته باشد.
مثال:
The benzylic position can greatly influence reactivity.
معنی(example):
در ترکیبات آروماتیک، گروههای بنزیلیک از اهمیت زیادی برخوردارند.
مثال:
In aromatic compounds, benzylic groups are of significant interest.
معنی فارسی کلمه benzylic
:
بنزیلیک به موقعیتی در ساختار شیمیایی اطلاق میشود که در آن گروههای جانبی به کربنهای متصل به یک حلقه بنزنی وصل میشوند.