معنی فارسی bepale
B1رنگپریدگی، به معنای کاهش رنگ در صورت یا بدن.
To become lighter in color or less intense
- VERB
example
معنی(example):
او بعد از بیماری طولانی رنگش شروع به رنگپریدگی کرد.
مثال:
He started to be pale after the long illness.
معنی(example):
او در نور خورشید شدید، رنگش به رنگپریدگی رفت.
مثال:
She felt be pale in the bright sunlight.
معنی فارسی کلمه bepale
:
رنگپریدگی، به معنای کاهش رنگ در صورت یا بدن.