معنی فارسی beribboned
A2ربانزده، به معنای آراسته شده با روبانهای زیبا یا با طراحیهای دلنشین است.
Adorned or decorated with ribbons, typically for aesthetic purposes.
- verb
verb
معنی(verb):
To trim with ribbon
example
معنی(example):
هدیه به زیبایی روبانزده شده بود.
مثال:
The gift was beautifully beribboned.
معنی(example):
او یک کلاهی با روبان به مهمانی پوشیده بود.
مثال:
She wore a beribboned hat to the party.
معنی فارسی کلمه beribboned
:
ربانزده، به معنای آراسته شده با روبانهای زیبا یا با طراحیهای دلنشین است.