معنی فارسی beringed

B1

برینگ شده، به معنای علامت‌گذاری یا ثبت یک مورد در یک لیست.

To have been marked or registered, usually for tracking purposes.

example
معنی(example):

این اثر توسط تیم کاوش در تابستان گذشته برینگ شد.

مثال:

The artifact was beringed by the excavation team last summer.

معنی(example):

تمام موارد باید قبل از بررسی موجودی برینگ شوند.

مثال:

All items should be beringed before the inventory check.

معنی فارسی کلمه beringed

: معنی beringed به فارسی

برینگ شده، به معنای علامت‌گذاری یا ثبت یک مورد در یک لیست.