معنی فارسی berylate
B1بریلات به فرایند تولید یا تشکیل بلورهای خاص اشاره دارد.
To treat or form a substance with beryllium or its compounds.
- VERB
example
معنی(example):
زمینشناس تصمیم گرفت بلورها را بریلات کند.
مثال:
The geologist decided to berylate the crystals.
معنی(example):
اشکال بریلات معمولاً در جواهرسازی استفاده میشوند.
مثال:
Berylate forms are often used in jewelry.
معنی فارسی کلمه berylate
:
بریلات به فرایند تولید یا تشکیل بلورهای خاص اشاره دارد.