معنی فارسی bescribbled

B1

به معنای نوشتن یا کشیدن به صورت بی‌نظم در یک سطح.

Written or drawn in a disordered or careless way.

example
معنی(example):

صفحه با نقاشی‌ها و افکار تصادفی بی‌نظم نوشته شده بود.

مثال:

The page was bescribbled with doodles and random thoughts.

معنی(example):

دفتر او پر از یادداشت‌های نوشته شده به هم ریخته از سخنرانی‌هاست.

مثال:

His notebook is filled with bescribbled notes from lectures.

معنی فارسی کلمه bescribbled

: معنی bescribbled به فارسی

به معنای نوشتن یا کشیدن به صورت بی‌نظم در یک سطح.