معنی فارسی beshrew
B1نفرین کردن، به ویژه به شکلی عصبانی و توهینآمیز به دیگران نسبت دادن بدبختی.
To curse or speak ill of someone, wishing them misfortune.
- VERB
example
معنی(example):
دوستانت را نفرین نکن؛ آنها تنها در تلاش هستند تا کمک کنند.
مثال:
Don't beshrew your friends; they are only trying to help.
معنی(example):
او به نظر میرسید که بدبختی خود را با هر چیز بدی که میگفت، نفرین میکرد.
مثال:
She seemed to beshrew her misfortune with every bad thing she said.
معنی فارسی کلمه beshrew
:
نفرین کردن، به ویژه به شکلی عصبانی و توهینآمیز به دیگران نسبت دادن بدبختی.