معنی فارسی beshrouding
B1پوشاندن، به معنای پراکنده کردن یا پنهان کردن چیزی به طور کلی.
The act of covering or concealing something.
- VERB
example
معنی(example):
ماهیگیر متوجه مه پوشاننده شد.
مثال:
The fisherman noticed the beshrouding fog.
معنی(example):
سایههای پوشاننده اتاق را پر کردند وقتی شب فرارسید.
مثال:
Beshrouding shadows filled the room as night fell.
معنی فارسی کلمه beshrouding
:
پوشاندن، به معنای پراکنده کردن یا پنهان کردن چیزی به طور کلی.