معنی فارسی beslime
B1به معنای کثیف یا آلوده کردن چیزی به ویژه با موادی که نگهداری یا تمیز کردن آن را دشوار میکند.
To make something dirty, often with a slimy or unpleasant substance.
- VERB
example
معنی(example):
دیوارها را با گل آلوده نکنید.
مثال:
Don't beslime the walls with mud.
معنی(example):
او سعی کرد در حین باغبانی لباسهایش را کثیف نکند.
مثال:
He tried not to beslime his clothes while gardening.
معنی فارسی کلمه beslime
:
به معنای کثیف یا آلوده کردن چیزی به ویژه با موادی که نگهداری یا تمیز کردن آن را دشوار میکند.