معنی فارسی beslimes

B1

فعل تمام شده از 'beslime' به معنای آلوده کردن به شکل لزج.

Third person singular form of the verb 'beslime'.

example
معنی(example):

او معمولاً مبلمان را در هنگام تمیز کردن کثیف می‌کند.

مثال:

She often beskims the furniture when cleaning.

معنی(example):

کارگر پس از استفاده از ابزارها آنها را کثیف کرد.

مثال:

The worker beslimed the tools after using them.

معنی فارسی کلمه beslimes

: معنی beslimes به فارسی

فعل تمام شده از 'beslime' به معنای آلوده کردن به شکل لزج.