معنی فارسی besogne

B1

شغل یا کار خاصی که هنرمند یا فرد دیگری انجام می‌دهد.

A specific task or work done, often artistic or skillful.

example
معنی(example):

کار مجسمه‌ساز در اثر نهایی مشهود بود.

مثال:

The sculptor's besogne was evident in the final piece.

معنی(example):

کار او در پروژه توسط تیم به شدت قدردانی شد.

مثال:

Her besogne in the project was greatly appreciated by the team.

معنی فارسی کلمه besogne

: معنی besogne به فارسی

شغل یا کار خاصی که هنرمند یا فرد دیگری انجام می‌دهد.