معنی فارسی besprent

B1

پاشیده شده، به طور خاص اشاره به برخی از مایعات یا چیزها که به صورت یکنواخت توزیع شده‌اند.

Scattered or sprinkled with a substance.

example
معنی(example):

باغ در صبح با شبنم پاشیده شده بود.

مثال:

The garden was besprent with dew in the morning.

معنی(example):

منظر زیبا به نظر می‌رسید، که با برگ‌های پاییزی پاشیده شده بود.

مثال:

The landscape looked beautiful, besprent with autumn leaves.

معنی فارسی کلمه besprent

: معنی besprent به فارسی

پاشیده شده، به طور خاص اشاره به برخی از مایعات یا چیزها که به صورت یکنواخت توزیع شده‌اند.