معنی فارسی best known

B1

بیشترین شهرت یا شناخت را داشتن نسبت به چیزی یا کسی.

Most widely recognized or acknowledged.

example
معنی(example):

او به خاطر نقش خود در آن فیلم بیشتر شناخته می‌شود.

مثال:

He is best known for his role in that movie.

معنی(example):

این نویسنده به خاطر کتاب‌های کودکانش بیشتر شناخته می‌شود.

مثال:

The author is best known for her children's books.

معنی فارسی کلمه best known

: معنی best known به فارسی

بیشترین شهرت یا شناخت را داشتن نسبت به چیزی یا کسی.