معنی فارسی besticking

B1

بستیکنگ، عمل محکم کردن یا نگه داشتن اشیاء.

The act of securing or fastening objects together.

example
معنی(example):

بستیکنگ کمک می‌کند تا اشیاء در جای خود بمانند.

مثال:

Besticking helps ensure that items remain in place.

معنی(example):

فرایند بستیکنگ در بسیاری از صنایع دستی ضروری است.

مثال:

The process of besticking is essential in many crafts.

معنی فارسی کلمه besticking

: معنی besticking به فارسی

بستیکنگ، عمل محکم کردن یا نگه داشتن اشیاء.