معنی فارسی bestirring

B2

تحریک کردن، فعال کردن یا بیدار کردن، معمولاً به معنای تلاش برای انجام کاری یا حرکت.

To stir up or awaken; to rouse from inactivity.

verb
معنی(verb):

To put into brisk or vigorous action; to move with life and vigor.

معنی(verb):

To make active; to rouse oneself.

example
معنی(example):

بیدار شدن در صبح می‌تواند به یک روز پربار منجر شود.

مثال:

Bestirring oneself in the morning can lead to a productive day.

معنی(example):

سخنرانی مربی تحریک‌کننده بود و تیم را به عملکرد بهتر ترغیب کرد.

مثال:

The coach's speech was bestirring, motivating the team to perform better.

معنی فارسی کلمه bestirring

: معنی bestirring به فارسی

تحریک کردن، فعال کردن یا بیدار کردن، معمولاً به معنای تلاش برای انجام کاری یا حرکت.