معنی فارسی beta rays

C1

نوعی تابش الکترومغناطیسی ایجاد شده از ذرات بتا.

Streams of beta particles used in various scientific applications.

example
معنی(example):

پرتوهای بتا می‌توانند مواد را بیشتر از ذرات آلفا نفوذ کنند.

مثال:

Beta rays can penetrate materials more than alpha particles.

معنی(example):

دانشمندان پرتوهای بتا را به خاطر ویژگی‌های منحصر به فردشان مطالعه می‌کنند.

مثال:

Scientists study beta rays for their unique properties.

معنی فارسی کلمه beta rays

: معنی beta rays به فارسی

نوعی تابش الکترومغناطیسی ایجاد شده از ذرات بتا.