معنی فارسی bethumb

B1

تحت فشار قرار دادن، فشردن یک جسم یا صدای آن برای ایجاد اهمیت یا توجه بیشتر.

To apply pressure or emphasize something in a significant way.

example
معنی(example):

من سند را به نشانه اهمیت آن تحت فشار قرار می‌دهم.

مثال:

I will bethumb the document to emphasize its importance.

معنی(example):

او تصمیم گرفت قبل از ارسال نامه را تحت فشار قرار دهد.

مثال:

He decided to bethumb the letter before sending it.

معنی فارسی کلمه bethumb

: معنی bethumb به فارسی

تحت فشار قرار دادن، فشردن یک جسم یا صدای آن برای ایجاد اهمیت یا توجه بیشتر.