معنی فارسی betokened
B2به معنای نشانه دادن یا علامت بودن؛ معمولاً در مورد چیزهایی که نشاندهنده وضعیت یا احساس خاصی هستند، استفاده میشود.
To be a sign or indication of something.
- verb
verb
معنی(verb):
To signify by some visible object; show by signs or tokens.
معنی(verb):
To foreshow by present signs; indicate something future by that which is seen or known.
example
معنی(example):
ابرهای تیره نشانه طوفانی بودند.
مثال:
The dark clouds betokened a storm.
معنی(example):
چهره رنگپریدهاش نشانه ترس او بود.
مثال:
His pale face betokened his fear.
معنی فارسی کلمه betokened
:
به معنای نشانه دادن یا علامت بودن؛ معمولاً در مورد چیزهایی که نشاندهنده وضعیت یا احساس خاصی هستند، استفاده میشود.