معنی فارسی betokenment

B1

بتوکِنمنت، نشان دادن یا علامت‌گذاری یک مفهوم یا وضعیت از طریق عمل یا نماد.

The act of indicating or signifying something through actions or symbols.

example
معنی(example):

بتوکِنمنت عمل او در آن رویداد واضح بود.

مثال:

The betokenment of his actions was clear at the event.

معنی(example):

هر لبخند نشان‌دهنده‌ای از شادی است.

مثال:

Every smile is a betokenment of happiness.

معنی فارسی کلمه betokenment

: معنی betokenment به فارسی

بتوکِنمنت، نشان دادن یا علامت‌گذاری یک مفهوم یا وضعیت از طریق عمل یا نماد.