معنی فارسی bevelling

B1

بیول‌زنی فرآیندی است که در آن لبه‌ها به صورت زاویه‌دار برش می‌خورند تا ظاهری زیباتر ایجاد شود.

The act of cutting an edge or surface at an angle to create a decorative or functional profile.

verb
معنی(verb):

To give a canted edge to a surface; to chamfer.

noun
معنی(noun):

A bevel, a bevelled facet.

example
معنی(example):

فرآیند بیول‌زنی شامل بریدن لبه‌ها به صورت زاویه‌دار است.

مثال:

The process of bevelling involves cutting edges at an angle.

معنی(example):

بیول‌زنی می‌تواند برای ایجاد جلوه‌ای تزئینی بر روی شیشه‌ها اعمال شود.

مثال:

Bevelling can be applied to glass for a decorative effect.

معنی فارسی کلمه bevelling

: معنی bevelling به فارسی

بیول‌زنی فرآیندی است که در آن لبه‌ها به صورت زاویه‌دار برش می‌خورند تا ظاهری زیباتر ایجاد شود.