معنی فارسی bewailable
B2به معنای غمانگیز و قابل احساس برای گریه کردن است.
Descriptive of something that evokes sorrow to the point of crying.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خبر به قدری شوکه کننده بود که به نظر میرسید قابلیت گریه کردنی دارد.
مثال:
The news was so shocking that it seemed bewailable.
معنی(example):
این ضرر برای کل جامعه قابل گریه بود.
مثال:
The loss was bewailable for the entire community.
معنی فارسی کلمه bewailable
:
به معنای غمانگیز و قابل احساس برای گریه کردن است.